- تلی پا
سلفگیاهی شبیه اسفناج است، گیاهی دارویی که آن را با دست
معنی تلی پا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دهی است از دهستان اندیکا بخش قلعه زراس شهرستان اهواز، در 30 هزارگزی خاوری قلعه زراس واقع است، در جلگه واقع و هوای آن معتدل است و 320 تن سکنه دارد، آب آن از چشمه و محصول آن برنج و شغل اهالی زراعت است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
(کَ لِ پُ تِ)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان کلیایی است که در بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 195 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
(تَ / تِ / تُ)
لغت نامه دهخدا
برهنه پای و بی کفش. (ناظم الاطباء). پابرهنه. پاپتی. حافی. برهنه پای. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
وهم تهی پای بسی ره نبشت
هم ز درش دست تهی بازگشت.
نظامی.
تهی پای رفتن به از کفش تنگ
بلای سفر به که در خانه جنگ.
سعدی.
رجوع به تهی و دیگر ترکیبهای آن شود، جلد و شتابان. (ناظم الاطباء)
وهم تهی پای بسی ره نبشت
هم ز درش دست تهی بازگشت.
نظامی.
تهی پای رفتن به از کفش تنگ
بلای سفر به که در خانه جنگ.
سعدی.
رجوع به تهی و دیگر ترکیبهای آن شود، جلد و شتابان. (ناظم الاطباء)
(کَلْ لَ / لِ)
لغت نامه دهخدا
آدمی که حالش بهم خورده و از حال طبیعی خارج شده و در حقیقت سرش را به جای پایش گذاشته باشد. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده). رجوع به کله پا شدن شود
آدمی که حالش بهم خورده و از حال طبیعی خارج شده و در حقیقت سرش را بجای پایش گذاشته باشد
اثر، پی، رد، نقش
تلم پاس
از توابع اسیفورد شوراب ساری
نخ مخصوص تله ی پرندگان که از دم اسب بافته شود
گوساله ی ماده
پره ی دسته ی چوبی کندو که با آن ماست را به دوغ تبدیل کنند
زخمی که بر اثر تماس زیاد دست و پا با گل پدید آید، زراعتی
نگهبان شالی زار و باغ
چوب پا که نوعی پرنده است
نوک تیغ
عصاره کش، دستگاه شیره کشی از مواد گیاهی
مرتعی در روستای لاشک شهرستان نوشهر
درمان سنتی
مرتعی در روستای کدیر نوشهر
محل رویش بوته های خاردار، خارزار
خاردار، درختان تیغ دار
نهری که از ارش رود اهلم رستاق انشعاب می یابد، از توابع لیتکوه
از توابع چهاردانگه ی سورتچی ساری
گیاهی شبیه اسفناج که در آش ریزند، گیاه سلف
خارکن
خانه ی جاودانه
خار خارپشت، خارجوجه تیغی
روستایی در حوزه ی شهرستان سوادکوه
از توابع دهستان لاله آباد که به آن الله شاه نیز گویند، ماهی گیرک
محل ورود به باغ یا مزرعه، پله ی چوبی در دو طرف پرچین برای
سکسکه
چرب بودگی، چرب بودن